شرهانی سرزمین طلاست، معدن گنج است، اگر نقشه داشته باشی راحت ب گنج میرسی، منظورم پلاک است یا هرچیزی که میتواند به گنج یعنی "شهید" تورا برساند.
زمین شرهانی آبستن هزار هزار لیلی ست، باید مجنون وار ب دنبال لیلی ها باشی، شرهانی، شرهانی نبود،، شهدا شرهانی را قدمگاه و زیارتگاه و شرهانی کردند. در شرهانی باید چراغ دلت را روشن کنی تا شهداء را ببینی.
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
گویند شرف المکان بالمکین، اما گویی جا دارد برگ پیوستی بر آن برآریم و بگوییم شرف المکان بالطین. ارزش مکان ها حتی به اصواتی است که در آنها به گوش رسیده است.
گوش دلت را باز کن و دقت کن. باور کن اراده کنی هم اکنون نیز اینجا خواهی شنید رمز عملیات فتح المبین را با صدای حاج احمد...
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
یازهرا س
به طلائیه که رسیدی، وسعت دشت را نظاره شو،،
در این سرزمین سرگردانی، بارها از صفا به مروه میروی و از مروه به صفا،، برای دیدن روی یار هروله میکنی،، و دیدار آقایت را می طلبی،،
از پای ننشین که تو هم میتوانی مانند همت و خرازی ها به وصل نائل آیی،، و مانند ام اسماعیل با عنایت پروردگار انتظارت پایان یابد..
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
یازهرا س
شلمچه گرم است، به گرمای کربلا؛ و لفظ "گرم" هرگز به گرمای کربلا نیست؛ شلمچه از گرم هم گرم تر است. آفتاب تشنه است، سایه هم تشنه است، و در آن گرما حتی یخ هم تشنه است.
سایه ای نیست که تن ها را پناه دهد و اگر هم باشد، تو خود را به سایه مسپار، مبادا رخوت بر جانت غلبه کند؛ رخوت تابستانی سایبان های کویری. چشم ها میسوزد، پلک ها سنگین است و روح، خوش دارد که تن را در این گرما واگذار کند و خود به عالم خواب بگریزد.
عالم خواب گرم نیست و تشنگی را نیز در آنجا راهی نیست.
» سید اهل قلم شهید مرتضی آوینی
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
ای شقایق های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را برخود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟!
» سید اهل قلم، شهید مرتضی آوینی
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
در دهلاویه، صدای عاشق و معشوق به گوش می رسد و وصل عاشق به معشوق، به دیده بصیرت روشن میگردد، که فقط دلدادگان حریم وصل، در آن راه یافته اند. دهلاویه هنوز مثل سال های نبرد نگران حادثه است. حادثه ای بزرگ، شاید منتظر چمران است؟ یا .. نمی دانم او به دور دست خیره شده و افق را نظاره گر است.
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
گفته اند شرف المکان بالمکین، اعتبار مکان ها به انسان هایی است که در آن ها زیسته اند، و چه خوب گفته اند. دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سال های سال با شهدا زیسته است، با بسیجی ها، و همه ی سر مطلب در همین جاست.
اگر شهدا نبودند و بسیجی ها، آنچه می ماند پادگانی بود درندشت، زمین های آسفالته، خشک و کم دار و درخت، ساختمان های معمولی، کوتاه و بلند، و تیرک هایی که بر آن پرچم نصب کرده اند. اما دوکوهه سالها با شهدا زیسته است، با بسیجی ها، و از آن روح گرفته است؛ روحی جاودانه، حسینیه ی حاج همت قلب دوکوهه بوده است.
حیات دوکوهه از اینجا آغاز میشد و به همین جا باز میگشت. وقتی انسان عزادار است قلب بیش از همه در رنج است و اصلا" رنج بردن را همه ی وجود از قلب می آموزند. دوکوهه قطعه ای از کربلاست، اما در این میان، حسینیه را قدری دیگر است.
» سید اهل قلم، شهید مرتضی آوینی
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "
اینجا، مقتل اسماعیلیان است. اینجا که آمدی دوست داری زیارت عاشورا بخوانی و اشک بباری. دوست داری سرت را روی زانوی خاک بگذاری و هق هق گریه ات را در فضا رها کنی..
" برای دیدن سایز بزرگ عکس، بر روی عکس ها کلیک کنید "